مهتاب سبز
|
در زندگی و معاشرت با دیگران ، نرمافزار باشیم ، نه سختافزار . کاراکتر "ع"، "ش" و "ق"، استفاده کنیم نه چیز دیگر . هیچگاه قفل سیدی قلب مردم را نشکنیم که "تا توانی دلی به دست آور ، دل شکستن هنر نمیباشد"
نکنیم بلکه آن را "Restart" کنیم .
سبز یا آبی را در نظر بگیریم نه سیاه یا دودی .
(Flat) استفاده کنیم .
ایثار "، دابل کلیک (Double click) کنیم .
بگذاریم و آن را مخفی (Hidden) کنیم .
به کار بیندازیم .
کمک و راهنمایی (Help) کنیم .
نباید به ما اجازه دهد که با هر کسی چت (Chat) کنیم و هر کسی با ما چت کند .
نکنیم بلکه آن را "Delete" نماییم و حتی آن را از ریسایکلبین (Recyclebin) قلب مان کاملاً محو کنیم .
هر نوع "سی دی" را که بخواهند ، قرار دهند . خانه و دفتر کارمان ، به روی مردم نیازمند ، "Open" باشد . خاموش نکنیم. در سایت زندگی شخصیمان ، یک رُوم (Room) به نام مشکلگشا (Moshkelgosha) بسازیم تا دیگران با ما چت (Chat) کنند .
هنگام مشاهده خوبیها و نیکیهای دیگران ، بلافاصله کلید پرینت اسکرین (Print Screen) را بزنیم و از آن ها تصویر بگیریم.
فایلهای مهم زندگی خود را گاه به گاه، اسکن (Scan) کنیم تا اگر به ویروسی آلوده شده باشند ، سریعاً مشخص شود . در زمان ناتوانی، درماندگی و تاریکی زندگی دیگران ، کلید "Power " برای آنان باشیم .
و در این صورت ، او را ایگنور (Ignore) کنیم .
"Close" کنیم . که باید آن را با " فکر "، " مشورت " و "برنامهریزی"، ریاستارت (Restart) کنیم . را ویروسیابی و سپس ویروسکشی کنیم .
مواظب باشیم که رایانه زندگی زناشوییمان ، ویروس غرور و لجبازی به خود نگیرد که در این صورت ، ممکن است هیچ آنتیویروسی نتواند آن را از بین ببرد . اگر میخواهیم در زندگی خویش موفق و خوشبخت باشیم، باید خودمان زیرمنوهای Programs را دقیقاً تنظیم کنیم و نباید بگذاریم که دیگران این کار را برای ما انجام دهند اگر چه میتوانیم در این زمینه ، با آنان مشورت کنیم . پیش از پرینت گرفتن از سخنان مان ، پیشنمایش چاپ (print preview) آن را مشاهده کنیم .
کلید " کنترل اعصاب "، " انصاف" و "دلیل عصبانیت" را بزنیم .
فضا را برای نصب برنامههای مفید ، تنگ ننماییم . برای این که از دیدن مانیتور زندگی ، بیشتر لذت ببریم ، کارت گرافیک بالا برای آن تهیه کنیم . اگر لازم است که مانیتور رایانه ما دارای رنگهای متنوع و متعدد باشد ، ولی مانیتور ارتباطات ما با مردم ، حتماً باید یکرنگ باشد .
استفاده کنیم اما در خطاطی زندگی، از برنامه "کَلَک" نباید استفاده کنیم .
و حافظه موقت داشته باشیم ، در رام (Rom) و حافظه پایدار داشته باشیم تا در هنگام آغاز (Start) ارتباط با دیگران ، آن را به کار گیریم .
نباشیم بلکه "سی دی ناآرام" باشیم .
که سی دی بدیها و عیبهای دیگران را رایت کنیم . در سایت زندگی ، همیشه لینکِ (Mahabbat) داشته باشیم و هیچ گاه برای این سایت ، فیلتر نگذاریم . [ جمعه 90/8/20 ] [ 10:9 صبح ] [ مهتاب ]
[ نظر ]
اول از همه برایت آرزومندم که سبز شوی، و اگر هستی، جهان را هم سبز بخواهی، و اگر اینگونه نیست، دوران زردی ات کوتاه باشد، و پس از این خزان، زنده بمانی و عاشق بهار شوی. آرزومندم که زمستانت فرا نرسد، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از آفت های خزان و سرمای زمستان زندگی کنی. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، برخی منتقد، و برخی همراه از رنگهای سبز و قرمز و آبی و سفید و... که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد. و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی. و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی نه خیلی غیرضروری، تا در لحظات سخت وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد. مهم نیست کارهای بزرگی انجام بدهی، مهم این است کارهای کوچک را با عشقی بزرگ انجام بدهی. و این یعنی مفید بودن. همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی نه با کسانی که خودی هستند و اشتباهات کوچک می کنند چون این کارِ ساده ای است، بلکه با کسانی که خودی نمی دانی و اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می کنند و با کاربردِ درست صبوری ات برای همه آنها نمونه شوی. و امیدوام اگر جوان که هستی خیلی به تعجیل، رسیده نشوی و به مقام بزرگی نرسی! و اگر رسیدی، خوب تاریخ خوانده باشی و به عبرتهای آن احترام بورزی! و اگر پیری، به جوانی احترام بگذاری و تسلیم ناامیدی نشوی! چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند. امیدوارم حیوانی را نوازش کنی! به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی! وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد. چرا که به این طریق احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان. امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی هرچند خُرد بوده باشد و با روئیدنش همراه شوی. سبز شوی. بالنده شوی. تا دریابی چقدر زندگی در سبزی یک درخت وجود دارد. و چقدر زندگی در میانه این مردم است... بعلاوه، آرزومندم روزی حکومتت را خودت انتخاب کنی زیرا در عمل به آن نیازمندی و برای اینکه چندوقت یک بار عکس رئیس جمهورت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: "این انتخاب من است". فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است! و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن حق طلبی داشته باشی و اگر زنی، شوهر حق خواهی داشته باشی که اگر فردا در زندان باشید، یا پس فردا شادمان در آزادی قدم بزنید؛ باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیآغازید. اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد؛ دیگر چیزی نمانده تا برایت آرزو کنم. پس تو برایم آرزو کن. که تو خوشبخت تری. که تو سبز تری... [ دوشنبه 90/6/14 ] [ 8:22 صبح ] [ مهتاب ]
[ نظر ]
مــــــال تــــو مال من است دلم میخواهد حسادت کنم به خودم.... چشمانم به نگاهت حسودی می کنند و نگاه مشتاق و تشنه تو به دستان گریزان من ناگسستنی است.. چقدر خستگی ناپذیرست... آشوب نگاه تو.. اگر "تو" را امتحان میگرفتند، بی شک من رتبه اول میشدم ... بس که تکرار کردم نامت را در مرور خاطرات! برای توووووووو ........ برام هیچ حسی شبیه تو نیست ! کنار تو درگیر آرامشم همین از تمام جهان کافیه.. همین که کنارت نفس میکشم . . . برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی تماشای تو عین آرامشه .. تو زیباترین آرزوی منی بگو تــــــمــــــام تــــو مال من است دلم میخواهد حسادت کنم به خودم.... نمیدانی چطور گیج می شوم وقتی هرچه می گردم معنی نگاهت در هیچ فرهنگ لغتی پیدا نمی شود ... ! کلمات بی صدای تو روحم را نوازش می کند انگار در پس تنهایی انگشتان آشنایی ساز مرا می نوازد به وسعت لبخند آهنگین می شوم ... نت های آرام ، کوتاه و مداوم ... لحظه دلنشین می شود آرام می شوم .... و چه آهنگِ زیباییست این آهنگِ بودن و نبودنِ تو ... بدون سیب کاشف جاذبه می شدم، تنها اگر : من و تو و نگاهـــــــــــــــــــــ ــــت، قبل از نیوتن بودیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــم من از طــــــرح نگاه تـــــو امید مبهمی دارم نگاهتــــــ را نگیــر از من که با آن عالمـــــی دارم عزیز ِ دلم هنوز وقتـے آسمان ِ دلمـــ ابریست لمس ِسبک ِ دستان ِ مهربانت را روے ِ مو هایمــ حس مـےکنمـــ ... تو هنوز با تمام ِ نبودنت تنها پناهگاه ِ من از این آدمهایـے ... مصرعی از قلب من با مصرعی از قلب تو شاه بیتی می شود در دفتر و دیوان عشق دیــــگر برایم مهم نیستــــ ... برایـــم مهم نیست دیگران چه میگویند ! زیرا من فقط خودم هستم ... خودم ، که عاشق تو هستم . . . [ شنبه 90/5/15 ] [ 7:42 عصر ] [ مهتاب ]
[ نظر ]
[ شنبه 90/5/15 ] [ 7:34 عصر ] [ مهتاب ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |