سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مهتاب سبز
 
قالب وبلاگ
اول از همه برایت آرزومندم که سبز شوی،

و اگر هستی، جهان را هم سبز بخواهی،

و اگر اینگونه نیست، دوران زردی ات کوتاه باشد،

و پس از این خزان، زنده بمانی و عاشق بهار شوی.

آرزومندم که زمستانت فرا نرسد، اما اگر پیش آمد،

بدانی چگونه به دور از آفت های خزان و سرمای زمستان زندگی کنی.

برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،

برخی منتقد، و برخی همراه

از رنگهای سبز و قرمز و آبی و سفید و...

که دست کم یکی در میانشان

بی تردید مورد اعتمادت باشد.

و چون زندگی بدین گونه است،

برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،

نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،

تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،

که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،

تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.

و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی

نه خیلی غیرضروری،

تا در لحظات سخت

وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است

همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.

مهم نیست کارهای بزرگی انجام بدهی،

مهم این است کارهای کوچک را با عشقی بزرگ انجام بدهی.

و این یعنی مفید بودن.

همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی

نه با کسانی که خودی هستند و اشتباهات کوچک می کنند

چون این کارِ ساده ای است،

بلکه با کسانی که خودی نمی دانی و اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می کنند

و با کاربردِ درست صبوری ات برای همه آنها نمونه شوی.

و امیدوام اگر جوان که هستی

خیلی به تعجیل، رسیده نشوی و به مقام بزرگی نرسی!

و اگر رسیدی، خوب تاریخ خوانده باشی و به عبرتهای آن احترام بورزی!

و اگر پیری، به جوانی احترام بگذاری و تسلیم ناامیدی نشوی!

چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد

و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.

امیدوارم حیوانی را نوازش کنی!

به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی!

وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.

چرا که به این طریق

احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی

هرچند خُرد بوده باشد

و با روئیدنش همراه شوی. سبز شوی. بالنده شوی.

تا دریابی چقدر زندگی در سبزی یک درخت وجود دارد.

و چقدر زندگی در میانه این مردم است...

بعلاوه، آرزومندم روزی حکومتت را خودت انتخاب کنی

زیرا در عمل به آن نیازمندی

و برای اینکه چندوقت یک بار

عکس رئیس جمهورت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: "این انتخاب من است".

فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!

و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن حق طلبی داشته باشی

و اگر زنی، شوهر حق خواهی داشته باشی

که اگر فردا در زندان باشید، یا پس فردا شادمان در آزادی قدم بزنید؛

باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیآغازید.

اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد؛

دیگر چیزی نمانده تا برایت آرزو کنم.

پس تو برایم آرزو کن. که تو خوشبخت تری. که تو سبز تری...

[ دوشنبه 90/6/14 ] [ 8:22 صبح ] [ مهتاب ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
لینک دوستان
آرشیو مطالب
امکانات وب