پيامهاي اتاق
+
خدا مي داند،ولي........................ آن روز که آخرين زنگ دنيا مي خورد ديگر نه مي شود تقلب کرد ونه مي شود سرکسي را کلاه گذاشت. آن روز تازه مي فهميم دنيا با همه بزرگي اش از جلسه امتحان هم کوچکتر بود. آنروز تازه مي فهميم که زندگي عجب سوال سختي بود ،سوالي که بيش از يک بار نمي توان به آن پاسخ داد.
مهتاب سبز
90/5/17
+
چشمم به رفتنت، دلگيرم از خودم*فرصت نشد بگم*من عاشقت شدم،ما ميرسيم به هم*كاش مونده بودي و ميشد بهت بگم*ما عاشق هميم،ما ميرسيم به هم*كاش اينجابودي وميشدبهت بگم*ميترسم از همه،ازين شبهاي سرد*تو فكر رفتني، كاريش نميشه كرد*ميخواستم بهت بگم،فكر كسي نباش*ميخواستم بهت بگم ،امادلم نذاشت*من عاشقت شدم،ماميرسيم به هم*كاش مونده بودي وميشدبهت بگم*ما عاشق هميم،ما ميرسيم به هم*كاش اينجا بودي وميشد بهت بگم…*کاش...*